رضا کریمی: جوانان سرمایه های اجتماعی جامعه هستند که باید از ظرفیت های آنها نهایت استفاده را برد اما متاسفانه در استان اردبیل برخی از افراد، این سرمایه های اجتماعی را تنها در ایام انتخابات می بینند.
طبق آمارهای رسمی اعلام شده در استان اردبیل بیش از ۶۰ هزار نفر بیکار وجود دارد که بخش عمده ای از آنها را جوانانی تشکیل می دهند که باید در آینده نه چندان دور مدیریت استان را بر عهده گرفته و در راستای مسیر و چشم انداز اهداف نظام و انقلاب ادامه دهند.
جوانان به دلیل تحصیلات آکادمیک هم از پتانسیل های لازم برخوردار هستند و در رشته های خود، نیروی انسانی متخصص محسوب می شوند و هم به جهت سن اشان افراد انرژیک هستند که با ادغام این دو عامل می توانند به عنوان بازوی اجرایی و فکری نقش آفرینی کنند اما نگاه به این قشر هنوز در استان اردبیل، نگاه درستی نیست و جوانان تنها در ایام خاص به مانند روزهای انتخابات توسط عده ای دیده می شود اما بعد از اتمام این روزها، بار دیگر جوانان را فراموش می کنند و کارهای خود را پیش می برند تا انتخابات دیگری برسد.
سرمایه، نیروی انسانی، منابع طبیعی و مدیریت چهار عامل اصلی تولید هستند که ۲ مورد آنها وابسته به نیروی انسانی هست بنابراین جوانان چه به عنوان یک نیروی انسان و چه به عنوان مدیران آینده نباید به صورت ابزاری مورد توجه قرار بگیرند بلکه باید نگاه به آنها ژرف اندیشانه و عمیق باشد.
اقتصاد استان اردبیل بدون به کار گرفتن جوانان تحول شدنی نیست و تا زمانی که اقتصاد متحول نشود، وضعیت استان به همین منوال خواهد بود که مشت نمونه خروار آن بیکاری مطلق بیش از ۶۰ هزار نفر هست. در حالی که این نیروها باید در راستای ارتقای اقتصادی استان و بخش تولید به کار گرفته می شدند.
اگر امروز جوانان در پازل تصمیم گیری و تصمیم سازی استان اردبیل نقشی ندارند، حاکی از بی توجهی به این قشر عظیم است و از طرف دیگر خود جوانان هم در این مورد بی تقصیر نیستند چرا که خودشان را در گوشه عزلت جای داده اند و مطالبه گری و پرسش گری را از خود دور کرده اند.
نگاه ابزاری به جوانان دیگر باید برای همیشه در زیر مطالبه گری این قشر دفن شود و اگر جوانان در روزهای انتخابات از کاندیدایی حمایت کنند باید از آنها قول بگیرند که در مجلس شورای اسلامی، تریبون مطلومیت جوانان باشند.
جوانانی که به دلیل فقدان شغل مناسب و درآمد ثابت از برنامه ریزی برای زندگی اشان عاجز مانده اند و حتی نمی توانند تن به ازدواج بدهند چرا که هزینه های بالای زندگی کمر هر فرد شاغلی را خم می کند چه رسد به جوانانی که شب و روزشان را با بیکاری به سر می برند و در حسرت «شغل مناسب» شب را به صبح می رسانند و صبح تا شب را به دنبال درآمدزایی رویا بافی می کنند.